فراق یار

ساخت وبلاگ

هیچ داری خبر ای یار که آن یار برفت

یا شنیدی ز کسی کان بت عیار برفت

غم کارم بخور امروز که شد کار از دست

دلم این لحظه نگهدار که دلدار برفت

که کند چاره‌ام این لحظه که بیچاره شدم

که دهد یاریم امروز که آن یار برفت

جهد کردم که ز دل بو که برآید کاری

چکنم کاین دل محنت زده از کار برفت

این زمان بلبل دلسوخته گو دم در کش

زانکه آن طوطی خوش نغمه ز گلزار برفت

درد بیمار عجب گر بدوائی برسد

خاصه اکنون که طبیب از سر بیمار برفت

همچو آن فتنه که دیوانه‌ام از رفتارش

آدمی زاده ندیدم که پری وار برفت

فدی جان یاد و خاطرت گرامی باد

 

خواجوی کرمانی » غزلیات

 

 

روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما...
ما را در سایت روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fedia بازدید : 247 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 2:34