هر روز که می گذرد بیشتر می فهمم که هر چقدر دیدم گسترش یابد و تجربه ام از دنیای اطرافم بیشتر شود درک بهتری نسبت به پیرامونم پیدا می کنم و آماده پذیرش شرایط جدیدتری هستم
گاهی در عرش و گاهی در فرش
گاهی سخت و گاهی شیرین
فرقی نمی کند
من قدم بر می دارم قدمی که از درون من آغاز و در شهر و دنیای اطرافم ادامه خواهد داشت و این یعنی
زنده ام ؛ زنده
زندگی بدون مرز
زندگی بدون ترس
پی نوشت :
اولین سری داروها تهیه شد ، جمعه رو بخودم استراحت می دهم و از شنبه دوره بیست و یک روزه اول را شروع می کنم
آخرین حمله
آخرین درمان
روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما...برچسب : نویسنده : fedia بازدید : 178